هادی دقیق | شهرآرانیوز؛ رستاخیز طبیعت که با به پهلو افتادن درختان در زمستان آغاز میشود و در به زندگی نشستن دوباره شان با بهار رخ مینماید، از دیرباز باور به معاد و قیامت و پذیرش دین را در انسانها افزایش داده و خود خداوند نیز در سورههای قرآن کریم مانند کهف و حدید به آن اشاره میکند.
این باور بعدها سبب شکل گیری آیینهایی شده که سنت و مذهب را به هم پیوند داده و هم نشینیهای زیبایی، چون عید علفه و چراغ برات را شکل داده است. نوروز امسال دیدنیترین این جلوه هاست که هم به نیمه شعبان رسیده است و هم آغاز بهار را دارد.
شواهد و مدارک تاریخی نشان میدهد انسانها خیلی پیشتر از آنکه خط و تمدنی وجود داشته باشد، رفتارهایی داشته اند که در آن به دنبال پیوند دوباره خود به زندگی پس از مرگ بوده اند؛ دفن مردگان با وسایل و لوازمی برای خوردن و آشامیدن از نمونههای آن است. بعدها که دیگر چنین عقیدهای تدوین شد و رسمی نظاممند گرفت، یاد مردگانی که به تماشای دنیای زندگان نشسته اند هم جزئی از قاعده این بازی شد؛ بازی هم بسته مرگ و زندگی.
بعدها با گذشت زمان این آداب و رسوم در هر منطقه و بسته به شرایط، تجربه زیسته و باورهای مردم آن، نمودهای متفاوتی پیدا کرد که اگرچه در ظاهر متفاوت، اما در باطن، درون مایه همه آنها یکی است و آن زندگانی پس از مرگ است. سنت «چراغ برات» که از اشکال یادکردن از مردگان است، یکی از این آیین هاست که در خراسان سابقهای طولانی دارد.
سابقهای که تردید و گمانه زنی درباره اش زیاد است، اما سیدمهدی سیدی در کتاب «چراغ برات خراسان؛ فروردگان باستان» آن را این گونه شرح میدهد: «پس از سیر و تأمل در مراسم، باورها، عناوین و ایام این آیین ایرانی اسلامی، به وضوح معلوم میشود که چنین باور و رفتاری از به هم پیوستن دو چشمه ایرانی و اسلامی پدید آمده که هرکدام جایی در دوردست، یکی از فلات ایران و هزاران سال پیش و دیگری از جزیره العرب نشئت گرفته است و در ایران به هم رسیده و آیینی جدید را تشکیل داده اند.»
پیوند انسان با طبیعت بر کسی پوشیده نیست و مظاهر آن نیز فراوان است. یکی از این نمودها برآمدن بهار و خزان در طبیعت است که به نوعی نماد زایش و زوال نیز هست. تعمیم چنین دیدی به رابطه زندگی و مرگ هم باعث نوعی هم بستگی میان این جلوهها شده، آن چنان که عدهای را به این باور میرساند که ارواح در پاییز زمین را به قصد آسمان ترک میکنند و در بهار و در فصل شکفتنها و رستنها دوباره به زمین باز میگردند.
در نتیجه، در این فصل سال، روان درگذشتگان نیز اجازه، «برات» یا «چک» آزادی از عذاب و پروانه بازگشت به زمین و کاشانه اش را دریافت میکرده است. در سوی دیگر، زندگان نیز برای مهمان نوازی خانه میروبیدند و با تدارک دیدنهای ویژه شان، انتظار روان مردگان را میکشیدند.
شباهت و هم خوانی این رسم با خانه تکانی مرسوم امروزی هم به نوعی نشانگر چنین انتظاری است. جمع این باورها سبب میشود ایرانیان باستان در آستانه بهار و نوروز مراسم یا عیدی به نام «فروردگان» برای استقبال از روان درگذشتگان داشته باشند که بعدها به دلایلی به آخر آبان انتقال یافته و نام آبانگان به خود میگیرد.
هنوز رسم فروردینی یادکردن از مردگان در سراسر ایران و حتی شمال و جنوب خراسان پابرجاست؛ آخرین جمعه سال، آخرین روز سال و اولین روز سال ازجمله روزهایی است که به تقویم خورشیدی، یاد مردگان در آن زنده است. همین موضوع نشانگر این است که سنت زنده نگهداشتن یاد درگذشتگان در پایان سال هنوز هم پابرجاست و فراموش نشده است.
تلفیق سنتهای ایرانی و اسلامی بر این رسم نیز تأثیر گذاشته است و خراسانیان هزار سال پیش، شب برات را در نیمه شعبان رسم میکنند. ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» با اشاره به اینکه «شب پانزدهم ماه شعبان بزرگ است و لیله البرات نام دارد»، از این سنت یاد میکند، ولی از رفتار مردم در این شب اطلاعاتی به دست نمیدهد.
به گفته مهدی سیدی در «چراغ برات خراسان»، ماه شعبان تا پیش از لغو کبیسه به فرموده پیامبر اسلام (ص) تقریبا با ماه اسفند خورشیدی منطبق و مهم بوده است، البته بی هیچ اهمیتی برای یادبود مردگان.
دلایل این اهمیت هم بدین شرح است: «اول اینکه گفته شده است در این ماه ولادت امام حسین (ع) صورت گرفت و پیامبر (ص) را بسیار شادمان کرد و دیگر اینکه در روز پانزدهم ماه شعبان پس از هجده ماه قبله گاه بیت المقدس به کعبه تحویل یافته است.» پس بعید نیست هم زمانی اسفند و شعبان یا هماهنگی آبانگان هشتمین ماه خورشیدی و شعبان ماه هشتم قمری نیز در برپایی عید مردگان تأثیرگذار بوده باشد. البته اینها همه گمانه زنیهایی است که صحت وسقمش به روشنی معلوم نیست.
ناگفته نماند در قرون گذشته، روز اول نوروز را به نام «علفه» که به معنای آذوقه است، نام گذاری کرده بودند و مردم در این زمان برای مردگان خود خوردنی و آشامیدنیهایی متنوع میبرده و بر سر مزار آنها میگذاشته اند.
ریشه و فلسفه این کار را هم میتوان در این دید که، چون در هر شهر و روستایی، همیشه افراد فقیری بودند که توانایی فراهم کردن خوراکیهای عید خود را نداشتند، با این رسم، آنها میتوانستند از آذوقههای گذاشته شده در قبرستانها استفاده کنند که خراسانیها امروز این سنت را در نیمه شعبان به نام چراغ برات دارند، اما در تهران و غرب کشور این سنت در جمعه آخر سال کماکان باقی است.
در ادبیات از نام «برات» و «چک» کم استفاده نشده است، چه اینکه امروز کاربرد هر دو واژه تقریبا با همان کارکرد قدیمی شان به معنای سند نیز پابرجاست. اما در معنای شب برات هم به نشانههای فراوانی در ادبیات میرسیم، مثل این بیت از سنایی: «از زمان آمدند بهر ثنات/ جمعه و بیض و قدر و عید و برات». یا مصرعهایی به ترتیب از مولوی و حافظ که هم نشینی قدر و برات در آن، معنای عمیق تری از برات به ذهن میرساند: «ای که هر روزت چو عید و هر شبت قدر و برات» و «آن شب قدر که این تازه براتم دادند».
امروزه در خراسان برات را به معنی الهامقلبی نیز به کار میبرند که «برات شدن بهدل» یکی از آن هاست. این مفهوم، برات را کاملا از معنای مادی آن جدا میکند؛ چیزی که به نظر بر دلالت به شب برات نزدیکتر است. بدون تردید و باتوجه به منابع تاریخی که در آن بسیار از برات یاد شده است، برات در جغرافیای خراسان بزرگ پیشینهای طولانی دارد.
مشتی از این خروار، نمونه «عالم آرای عباسی» است که در آن گفته شده است شاه عباس صفوی شبهای متبرکی را در روضه منوره حضرت رضا (ع) به عبادت میگذرانده که یکی از آنها شب برات بوده است. با این همه، چراغ براتی که در خراسان برپاست، کمتر برای مردم دیگر نقاط ایران شناخته شده است و اگر هم جایی شب برات را زنده نگه دارند، بسیار کم رنگ و ضعیف است و به قدر خراسان نیست.
اکنون در خراسان چنین رسم است که در سه شب سیزده تا پانزدهم ماه شعبان بر سر مزار مردگانشان حاضر میشوند و یاد درگذشتگان و آنهایی را که دستشان از دنیا کوتاه است با فاتحهای زنده میکنند و به نیت متوفی قرآن و دعا میخوانند.
جمع شدن بر مزار تازه درگذشتگان، اما با مراسم بیشتری همراه است؛ فرش و شمعی بر مزار درگذشته میگذارند و به تناسب فصل، پذیرایی نیز برای میهمانان و رهگذران تدارک میبینند که خورنده آن باید فاتحهای بر میت بخواند و برایش طلب آمرزش کند.
عمده خوراکیها و رایجترین این آیین نیز حلوا و نان روغن جوشی است. اما این رسمی که تا غروب آفتاب ادامه دارد، گاهی با تاریکی هوا به منزل بازماندگان کشیده میشود. این گونه زندگان نیز شب برات آزادی مردگان را گرامی میدارند.
دیگر مراسم روز برات که بیشتر در روستاها رونق دارد، مراسم برات خوانی است؛ در این مراسم جوانان و نوجوانان روستا به خانه افرادی که به تازگی عزیزی از دست داده اند، میروند و اشعاری را در یادآوری روز برات میخوانند. پیشتر رسم بوده است که در این شب، چراغ خانه را زودتر روشن و دیرتر خاموش میکرده یا اصلا خاموش نمیکرده اند.
زندگان هم طوری در این شب میزیسته اند که انگار ارواح مردگان با آنها در کنارشان هستند و گاهی غذاهای موردعلاقه مردگان پخته میشده و سر سفره قرار میگرفته است. البته مراسم چراغ برات در سراسر خراسان یک شکل نیست و تفاوتهایی در شکل برگزاری آن در هر یک از شهرها و روستاهای آن وجود دارد. جالب است بدانید که این آیین از خراسان تا مناطقی از هند و پاکستان هم رسیده است.
بر اساس اعتقادات مردم خراسان، در این سه شبانه روز مردگان آزاد هستند و زندگان با خیرات کردن برای آنها نه تنها تلاش میکنند برات آزادی آنان را از آتش جهنم کسب کنند، بلکه آزادی خودشان را نیز از آتش جهنم از حضرت مهدی (عج) در شب میلادش میخواهند.
برات در خراسان مصداقی از اعتقاد به معاد است که مردم این خطه با انجام اعمال مخصوصشان به استقبال آن میروند. گویی در این روز مردگان که دستشان از زمین و زمان کوتاه است، چشم انتظار خیرات زندگان اند و براتشان را از آنان میطلبند.
برخی معتقدند که چراغ برات در این سه روز نباید خاموش شود و حتی بعضی هنوز از همان فانوسهای قدیمی برای این شبها استفاده میکنند. برات غریبان، برات اسرا، برات مسافران، برات زندهها و برات مردهها از عناوینی است که برای این سه روز در نقاط مختلف خراسان استفاده میشود.
در این میان، برات مردهها در ۱۴شعبان با شوروحال خاصی برگزار میشود. ۱۳ شعبان در برخی شهرهای خراسان به برات زندهها شهرت دارد و مردم در این روز به شکرانه نعمت سلامتی شیرینی و شکلات پخش میکنند.
۱۴شعبان نیز که به برات مردهها شهرت دارد، مردم با حضور بر سر قبور خویشاوندان، خواندن فاتحه و پخش انواع شیرینی، شکلات، میوه و نانهای سنتی، یاد و خاطره عزیزانشان را گرامی میدارند. امسال نزدیک شدن نیمه شعبان به پایان سال نیز تقارنی جالب ایجاد کرده است. نوعی هماهنگی که ریشه و سرچشمه این اعتقاد را به هم نزدیک میکند.